امروز به واسطهی فراغتی چند ساعته در آدینهی هفته، فرصتی دست داد تا پس از مدّتی، مروری جامع و نسبتاً تفصیلی بر پایگاه اطّلاعرسانی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی داشته باشم و بازدیدی بسیار پربار و مفید از بخشهای متنوّع و جالب توجّه این پایگاه اسلامی به عمل آورم که البته با یادداشتبرداریهای متعدّد و استفادههای علمی و معرفتی فراوان همراه بود. باید صادقانه اقرار کنم که من پیش از آشنایی با این گنجینهی گرانبهای معنوی، با وجود مطالعات فراوانی که در حوزهی علوم و معارف اسلامی داشتم، تنها سایه و شبحی از اسلام را میشناختم و تنها پس از آشنایی با این پایگاه علم و معرفت بود که حجاب جهل از پیش چشمانم کنار رفت و با حقیقت اسلام آشنا شدم و مطمئنم که افراد بسیاری مانند من هستند، هر چند بعضاً به دلایل مختلفی این واقعیّت را اظهار نمیکنند.
اما این بار جدا از حظّ علمی و حلاوت معنوی که نتیجهی این مراجعات چند ساعته بود، در اثنای مرور و بازدید از بخشهای مختلف این پایگاه اسلامی، سؤال و یا بهتر بگویم ابهام بزرگی برایم پیش آمد و آن این بود که به راستی با وجود اتقان فوق العاده و استحکام تحسینبرانگیز مطالب این پایگاه و نیز با عنایت به متانت علمی و روش وزین آن در تبیین معارف و موضوعات اسلامی و روشنگری در حوزهی مسائل روز و امور مبتلا به جهان اسلام و ارائهی راهحلهای بدیع برای معضلات مسلمانان جهان و تکیه بر یقینیات و متواترات و امور مسلّم میان همهی مذاهب اسلامی و پرهیز از هر گونه ادّعای سست یا بدون دلیل، چگونه است که برخی کشورهای به ظاهر اسلامی آن را فیلتر کردهاند و از دسترس بیشتر مردم مشتاق و نیازمند خارج ساختهاند و برخی وابستگانشان از مقلّدان جاهل و متعصّب، با حدّت و شدّت در برابر آن موضع گرفتهاند و گریبان خود را برای مقابله با آن میدرند و گاه تا حدّی از این پایگاه وزین اسلامی و روشنگریهای علمی و استدلالی آن عصبانی به نظر میرسند که آدمی برای سلامتی آنان نگران میشود!!!